بنداول

امشب بیا توو خوابم، خودت بگو کجایی؟
به قولِ عمه مگه، رفتی پیشِ خدایی
خبر ندارم از تو، هزار را میره فکرم
این کیه که رو نیزس، شبیهته بابایی

بیا بگو به من که، تا کِی باید صبوری
چون خیلی وقته نیستی، معلومه خیلی دوری
یه چیزایی شنیدم ، شاید تویِ تنوری

بابا بیا به خاطرِ خواهرت
بابا بیا شدم مثِ مادرت
بابا بیا که پیر شده دخترت

بنددوم

کاشکی بیای برا من، لباسِ نو بیاری
از خیمه هایِ سوخته، گوشوارمو بیاری
النگوهامو بُردن، دلم میخواد که بابا
انگشترت رو به جاش، برا گِرو بیاری

حق دارم آخه بابا، اگه نمیشم آروم
برا دوتا النگو، لگد زدن به پهلوم
سر دردِ من زیاده، از بس کشیده شد موم

منتظره دخترِ بی معجرت
بیا نپرس کجاس گلایِ سرت
بابا بیا که پیر شده دخترت

بندسوم 

اگه بیای منو توو، حالِ وخیم ببینی
از بس که لاغر شدم، نمیشناسیم ببینی
هر جایی هستی برگرد،خدا نکرده مگه؟
دلت میاد بابایی؟، منو یتیم ببینی

چشام سیاهی میره، رو زانوهام میفتم
هر باری که افتادم ، صداتو میشنفتم
منو کتک میزدن، تا اسمتو می‌گفتم

یادش بخیر نگاهایِ آخرت
یادش بخیر اشکایِ پشتِ سرت
بابا بیا که پیر شده دخترت