بنداول

بابا دلم تنگه درد دلم اینه
تو پیشمی اما چشام نمی‌بینه

دست میکشم رو لبهات از ضرب چوب ،پرخونه
چشامو بستش اما دخترت خوب می‌دونه

سرت رو دومنم
پره حسرت منم
بی تو می‌میرمو
پر از دردِ تنم

بابا جونم حسین…

بنددوم

بی من کجا رفتی؟ – رو نیزه ها بودی
اونجا که می‌زد زجر – اونجا کجا بودی

کنج تنور بودی و – من مونده بودم تنها
بودی میون ابرا – افتاده بودم از پا

نداری یک کفن
شدی بی پیرهن
بگردم من برات
دیدم سنگت زدن

بابا جونم حسین…

بندسوم 

سه سالمه اما – ببین چقدر پیرم
وقتی که پا می‌شم – دیوار و می‌گیرم

یادمه که می‌گفتی – شبیه مادر هستم
درد می‌کنه پهلومو – ببین کبوده دستم

چشو بستم بابا
دیگه خستم بابا
بیا دنبالمو
بگیر دستم بابا

بابا جونم حسین…