بنداول

بندِ قنداقه ،دیگه تو نبند،دست و پاهامو
چون نمی زارم ،بین دشــمنا، تنها بابامو

میزارم پامو ،جایِ پایِ محسن
نفسم رفت با نفس هایِ محسن
حیدری هستم
می شم مدافعِ حرمِ بابام
شبیهِ شش ماهگی هایِ محسن
حیدری هستم

غریبِ من …مثلِ خورشیدم…خوش درخشیدم
اَبالغــــریب( ۳ )

بنددوم

سهم حنجرم ، با چشِ عمویم برابر شد
یک سه شعبه سهمِ عمو، یکی سهمِ اصغر شد
سربازِ کوچیک لشکرِ شاهم
برایِ بابایی پشت و پناهم
بچّه ،شیرم من
جلویِ حرمله میشه گلویم
سپر سینه ی بابایِ ماهم
بچّه ،شیرم من

طبیب من…گرچه پُردردم …من یه پا مردم
اَبالغریـــــب( ۳ )

بندسوم

قربونِ دل آسمونی و پَر پَرت مادر
سایه میندازه از رو نی سرم ، رو سرت مادر

عروس فاطمه …اُمِّ شهیدی
پیشِ رسولِ خدا … روسفیدی
مادر خوبم
اجر تو باشه با ساقی کوثر
مَنو رو نیزه دیدی چی کشیدی؟
مادر خوبم

حبیب من ،گرچه دربندی …آبرومندی
ابالغریـــب( ۳ )

بندچهارم

خَم شده سرم،واسه دیدنت ،از رونِی مادر
اینهمه شکسته و پیر شدی آخه کِی مادر؟!
سرم رو بالایِ نیزه میشینه
اما حواسم به تو رو زمینه
مادرخوبم
اِنقدر تشنه یِ آغوشِتَم که
چشام جز تو کسی رو نمیبینه
مادر خوبم

عزیز من … ای کس و کارم ،من دوست دارم
ابالغریـــب( ۳ )