بنداول

رسیدنش رو‌نسیم
خبر رسونده به رود
آب تا قبل از این
این همه تشنه نبود

الله اکبر
میگه تا حرم آروم بگیره
تا بدونن عباس زنده ست
داره سمت فرات میره

با دست عمو غرق آرامشه آب
خشکی لب زخمیش، میشه خواهش آب

بنددوم

قطره به قطره ی آب
به قیمت خونشه
آب سرمایه ی
عزیز تر از جونشه

الله اکبر
زندگیشو کف دست میگیره
با دل پر از امید سقا
حالا سمت حرم میره

دلشوره داره میره از قلب رباب
تا خیمه داره کم کم،میرسه بوی آب

بندسوم

پاشیده آب رو زمین
جلوی پای عمو
آب دلواپسه
برا چشای عمو

الله اکبر
صدای عمو حبسه تو سینه
با یه تن قطعه قطعه
قامتش نقش زمینه

مارو بی عمو کرده یک جرعه ی آب
خیمه دیگه میبینه ماتم بی حساب