بنداول

روی سیاه آوردم
یه کوله بار پر گناه آوردم
اما فقط به تو پناه آوردم

یه وقت نگی به دردتو نمی خورم
نذار امیدم بشه شمع توی باد
جایی ندارم که برم خودت بگو
نوکر بد یه وقت به کارت نمیاد؟

ای شاه پناهم بده
من خسته راهم
خط امانم بده
من غرق گناهم

بنددوم

از همه که بریدم
به هر طرف پی نجات دویدم
آخر کار فقط به تو رسیدم

به روم نیاری مایه ی ننگ توام
نگی که من وصله ناجورم برات
من خیلی وقته غرق این دنیا شدم
برا منم جا داره کشتی نجات؟

ای ملجا درماندگان
درمانده ترینم
دست منو هم بگیر
دربند زمینم

بندسوم

حالا که بی قرارم
اگه به خونه تو رو نیارم
خودت بگو دیگه کجا رو دارم

بالمو دیگران شکستن ولی تو
همیشه بستی این پر شکستمو
اگه قرار نبود منو راهم بدی
چرا خودت رها نکردی دستمو ؟

دست منو دامان تو
ارباب وفادار
چشم من و احسان تو
ای دلبر و دلدار