بنداول

مادر
یه گل سه ساله بیخواب شده مثه تو
مادر
تنش از درد کمر آب شده مثه تو
مثه تو

وقتی که نگام بهش میفته
دوباره تازه میشه غم تو
وقتی که را میره با قد خم
میفتم  یاد قد خم تو

بنددوم

مادر
بخدا خیلی شبا درد داره گل من
مادر
کمه سنش ولی پادرد داره گل من
گل من

من واسه امانت حسینت
چه خون دلی که نخوردم
میمیرم اگه بگه چه زرده
یاسی که دست تو سپردم

بندسوم 

مادر
به حسین از ورم بازوهاش چی بگم
مادر
اگه پرسید که چرا سوخته موهاش
چی بگم
چی بگم

چی میشه شفا بگیره پاشه
چی میشه بازم بشه سلامت
یک مو اگه ازسرش بشه کم
میمیره دخترت از خجالت