می دونم دیگه لالاییام اثر نداره
بنداول
می دونم دیگه لالاییام اثر نداره
گمون کنم مادر دیگه آخرِ کاره
بخواب دیگه عمو برات، آب نمیاره
خبر اومده علمدار، برنمی گرده
خبرش اهلِ حرم رو، بیچاره کرده
کسی دیگه توو خیمه، امید نداره
حالا فقط دعا کن، بارون بباره
بخواب عزیز مادر، لالا لالایی
بخواب علیِ اصغر، لالا لالایی ۲
بنددوم
تو تلظی میکنی ولی من شیر ندارم
صورتم و رو صورتِ داغت میذارم
مگه میشه بی تو آخه، دووم بیارم
داری پَر می کِشی و من، بیچاره میشم
می دونم که پشتِ سرت، آواره میشم
چیکار کنم برات تا، آروم بگیری
فدات بشم تشنهءِ، دو قطره شیری
بخواب عزیز مادر، لالا لالایی
بخواب علیِ اصغر، لالا لالایی ۲
بندسوم
دستِ من بهت نمی رسه نیزه بلنده
نیزه دارت به حالِ من داره می خنده
بمیرم که سرت رو نی به مویی بنده
غنچه ای بودی که رویِ، نیزه شکفتی
ترسم اینه یه وقتی از، نیزه بیفتی
خدا کنه با چشمات، بدی جوابم
خدا کنه که یک شب، بیای توو خوابم
بخواب عزیز مادر، لالا لالایی
بخواب علیِ اصغر، لالا لالایی ۲