من تنهایی جلو در خرابه
بنداول
من تنهایی، جلو درِ خرابه_منتظر هستم هرشب، با اینکه سرده
عمه رفته، خبر بیاره برام_بپرسه بابام کجاس، کی برمیگرده
منتظرت هستم، با این تن خستم، یه گوشه نشستم، ببینمت
به دخترای شام، میگم اومد بابام_خوبه بیای همرام، ببیننت
به جون تو خرابه دلگیره
بدون تو رقیه میمیره
بنددوم
خیلی سخته، یه دختر سه ساله، بابا نداشته باشه، اونم تو غربت
چشمت روشن، ببین رقیه جونت_میون هم بازییاش، نداره حرمت
تازیونه خوردم، زنده شدم مُردم، خیلی بد آوردم، بدون تو
هیچکسی باهام نیست، مرهم زخمام نیست، جونی تو پاهام نیست، به جون تو
کجایی تو دیگه کم آوردم
بیا دیگه دیر برسی مردم