بنداول

میاد صدای گریه های مادر، توو شهرِ مدینه

رسیده زخم کینه، به بازو و سینه

چِقَدَر بد زدن توو کوچه، حضرت زهرا رو

می رسونه تا خونه حسن، اُمِّ اَبیها رو

غوغا شده توو کوچه ها، وای مادر

خون شده قلب مجتبی، وای مادر

نالهءِ کُلِ ماسوا، وای مادر

بنددوم

آروم نداره زهرا وُ نِشَسته، توو کوچه توو خاکا

گِل شده اشک چشماش، که ریخته رو خاکا

یه طرف چادرِ خاکی، یه طرف گوشواره

بمیرم چشم مادرمون، خیلی ورم داره

اشک چشامون و ببین، ای مادر

با صورت افتادی زمین، ای مادر

پاشو رویِ خاکا نَشین، ای مادر

بندسوم

آتیش گرفته خونه و میسوزه،دلا مثلِ این در

رسیده شعلهءِ در، به ناموسِ حیدر

چِقَدر بی بهونه بستن، دستای مولا رو

چل تا نامرد چه بد شکستن، سینهءِ زهرا رو

دنباله داره ماجرا، واویلا

این قصه تا کرببلا، واویلا

اتیش می گیره خیمه ها، واویلا