نبینم درد غریبیتو
تصنيف شب دهم محرم، شب عاشورا، امام حسين ع
سال انتشار: ۱۴۰۰، حلقه ادبی ریان
بنداول
نبینم درد غریبیتو
بگو حرفاتو بهم داداش
منو آهت داره دق میده
یکَم فکر خواهرت هم باش
میدونی بهت خیلی وابستم
تویی که ازاول باهام بودی
همون روزی که اومدم دنیا
دلیل همه گریه هام بودی
حالا مثل تو٬ تو سکوت شب
حالا مثل تو ٬ خسته جون برلب
حالا مثل تو گونه هام خیسه
بمیره واسه آه تو زینب
بنددوم
بیا دردا رو کنیم قسمت
بلا با تو کوه غم با من
همه تیر و نیزه ها باتو
نگهداری از حرم بامن
تو میری ولی من حواسم هست
نذارم که تنها بمونه رباب
رقیه ی تو جاش روچشمامه
نمیذارم تا ببینه عذاب
قراره بازم هم قدم باشیم
قراره بازم هم قسم باشیم
قراره بازم مثل اون روزا
میون بلا پشت هم باشیم
بندسوم
ولی سخته از تو دل کندن
آخه دنیا بی تو زندونه
برا منکه عاشقت هستم
بدون تو مردن آسونه
چجوری باید صب کنم وقتی
ببینم که توبی پر و بالی
چجوری باشم زنده وقتی که
توزیر پاها توی گودالی
منو میکشه لحظه ی آخر
منو میکشه ضربه ی خنجر
منومیکشه وقتی میپیچه
تو گوش من ناله ی مادر