نوشته دست قضا ماجرای باور زینب
نوشته دست قضا ماجرای باور زینب
نه سر که لشکر سرهاست در برابر زینب
رکابِ قرمزِ شش گوشه با نگین سیاه است
شکوه محمل زینب وَ شش برادر زینب
دل زمین و زمان تا همیشه تعزیهدار است
به اشک جاری زینب٬ به صورتِ تر زینب
دو چشمْ خیره ز گودال تا به نی به نگاه است
به سمت چشم پر از اضطراب آخر زینب
سؤال هر شب زینب و طفره رفتن نیزه
نمیبرد به روی نی بهانهای سر زینب؟
به روضههای نخوانده٬ به بغضهای شکسته
به ماجرای پر از رمز و راز معجر زینب
مدافعان حریمش ستاره های مسیرند
قسم به عزت مولا٬ قسم به مادر زینب