بنداول

پدرم پیر از این روضه اس
نمیشه سیر از این گریه
میگه یک شب توی هییت
میمیرم از همین گریه

لحظه ی احتضار پدر بزرگم
باآخرین نفس می گف یاحسین
مادر بزرگم از بس عاشقت بود
همش میگفت به همه ی ما حسین

تو بگو بمیرم برا تو یا زوده
آخه هف پشت من گریه کنت بوده

بنددوم

یادمه بچگی مونو
وقتی روضه می شد بر پا
چه سرو دستی می‌شکستیم
سر جفت کردن کفشا

روضه های خونگی مادرم
یه عمره که برکت زندگیمه
نذری هرسال محرم تو
ارث عزیز خونوادگیمه

همه امیدمو به روضه هات بستم
آخه نوکر خونه زاد تو هستم

بندسوم

وقتایی که زمین گیریم
اسم تو جون به ما می‌ده
مارو یک عمره که داره
چای روضه شفا می‌ده

تکیه ی روضه های تو برامون
یه تکیه گاهه که پر از امیده
سینه زدن تو مجلس ذکر تو
سینه به سینه بهمون رسیده

کاشکی توی رکاب تو می‌دادیم جون
آخه وقف توعه خون تو رگ هامون