پر شده جام آسمون از اشک
پر شده جام آسمون از اشک
پر شده ساغر زمین از آه
همه عالم سیاه پوشیدن
می رسه ماه ماتمت از راه
سربه راه توان خیابونا
کوچه ها مست پرچمت هستن
خیمه های سیاه، دلها رو
به دخیل محرمت بستن
مادرت قدخمیده اومده تا
نوکرا رو جدا کنه امشب
منو هم کاش واسه نوکریِ
شیرخواره ت سوا کنه امشب
با غم ِ روضه ها بزرگ شدم
من گدای محبتت هستم
هر چقدرم که بد بشم اقا
از جوونای هییتت هستم
پیر غلام غمت بشم ای کاش
منو با عشق سر به راه کنی
همه ی عمرمو میدم اقا
تا یه لحظه منو نگاه کنی
از منِ روسیاه روتو نگیر
بی تو هر لحظه ظهر عاشوراست
بی تو آقا خودم دیدم آدم
حتی تو خونه ی خودش تنهاست
زیر این خیمه مطمنم که
هر کسی اومده غمی داره
دست خالی نمیره از اینجا
هر کی با گریه عالمی داره
اشک می ریزم و یقین دارم
که تو از حال من خبر داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که بر دشمنان نظر داری