حکیم ابوالقاسم فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی، نام کامل او ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه بود. شاعر قرن3 و4 ه.ق که از طبقه نجیب زادگان و دهقانان بود و درسال ۳۲۹ قمری و ۳۱۹ خورشیدی مصادف با پایان زندگی رودکی،در روستای باز)پاژ کنونی( واقع در توس به دنیا آمد)در دوران سلطنت سامانیان(
پدرش ابومنصور از کشاورزان بزرگ خراسان و مادرش گردویه زهرا دختر یکی از شاهزادگان مازنی به نام اسپهبدان بود .
مقدمه کمال را نزد پدر و در مکتب خانه پاژ و توس فراگرفت، درهمان دوره به خواندن داستان های تاریخی علاقه داشت. تمکن مالی که درجوانی داشت سبب این شد تا بتواند دوران نوجوانی و جوانی خود را صرف مطالعه تاریخ و فراگیری علم کند، هرچه پیش میرفت به داستان ها و افسانه های کهن ایرانی علاقه مند تر می شد طوری که تصمیم به نوشتن مجموعه اعظمی از داستان های اساطیری ایرانیان گرفت و از همان ابتدا برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی کوشید و طبع شاعری و ذوق او در این زمینه سبب به وجود آمدن اثر بزرگی چون شاهکار او “شاهنامه” شد .
شاهنامه نخستین و مهم ترین کتاب نثر فارسی که به عنوان اثر مستقل بوده ک پنحاه هزار بیت دارد و مجموعه ای از داستان های ملی، تاریخی و باستانی پادشاهان و پهلوانان بزرگ ایران است که درمورد فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت آنان است . بذر اندیشه و خردگرایی که در عصر رودکی توسط)شهید بلخی( و)بوشکور بلخی( کاشته شد، در”شاهنامه” به ثمر رسید .

فردوسی قصد داشت با دو هدف شاهنامه را به نام محمود غزنوی ساخته و پرداخته کند :
1- با استفاده از نام و قدرت محمود و امکانات نسخه برداری از آن که محمود برایش فراهم می ساخت)شاهنامه( را از حوادث حفظ کند
2- پول و ثروت مختصری برای دوران پیری و درماندگی و بی چیزی خود بدست آورد
* سلطان محمود نخست وعده داد شصت هزار دینار به عنوان پاداش به فردوسی بدهد ولی چندی بعد پیمان شکنی کرد و تنها شصت هزار درهم)یک دهم مبلغی که وعده داده بود( را پرداخت اما پس از مرگ فردوسی او کل مبلغ را به دخترش ارجاع داد و دختر فردوسی هم باز پس فرستاد به محمود .

به دلایل زیر شاهنامه مورد پسند سلطان محمود غزنوی قرار نگرفت :
1- شاهنامه” اثری ایرانی بود و در آن فردوسی به ترکان )اجداد محمود( روی خوش نشان نداده بود .
2- فردوسی،شیعه بود و چند جای شاهنامه ارادتش را به خاندان پیامبر نشان داده بود درحالی که سلطان محمود یک سنی متعصب بود .
3- فردوسی،وزیر ایران دوست غزنوی)ابوالعباس اسفراینی( را مدح کرده بود و به تشویق او شاهنامه را به محمود عرضه کرد اما در آن زمان این وزیر برکنار شده و مورد غضب سلطان بود .
4- در شاهنامه از محمود ستایش نشده بود درحالی که سرشار از ستایش شاهان و پهلوانان گذشته ایران بود .
5- حسادت برخی حاسدان به فردوسی و فتنه انگیزی آنان
علل توفیق آن :
1- محتویات و درون مایه که همگی)عبرت، حکمت و دعوت به آزادگی) است.
2- ایمان، اخلاص و صمیمیت سراینده

محتویات شاهنامه :
1- وقایع و رویدادها
2- اندیشه ها و معانی اخلاقی و اجتماعی که البته از پادشاهی کیومرث)نخستین پادشاه ایران) تا یزدگرد سوم)آخرین پادشاه ساسانی( را در بر می گیرد .

شاهنامه به سه دوره مهم تقسیم می شود :
1- دوره اساطیری:شامل آغاز تمدن بشری، ظهورکشاورزی، آموختن راه و رسم تهیه پوشاک و خوراک، داستان ضحاک و قیام کاوه آهنگر و فریدون.
2- دوره پهلوانی:طولانی ترین بخش شاهنامه است؛ با پادشاهی منوچهر آغاز می شود که شامل دوره ی سام و زال و رستم و عصر کیکاووس است؛ وبا مرگ رستم و روی کار آمدن بهمن)پسر اسفندیار( پایان می یابد .
3- دوره تاریخی :با روی کار آمدن بهمن آغاز می شود که شامل حوادث عصر اسکندر و پادشاهی اشکانی و ساسانی؛ با تسلط اعراب بر ایرانیان پایان می یابد؛ عمده ترین بخش این دوره: پادشاهی بهمن_بهرام گور_خسرو انوشیروان است .

از شایستگی های ادبی شاهنامه می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- از لحاظ زبان و زیبایی های ادبی، از آثار برتر زبان فارسی است .
2- درقالب مثنوی و وزنی متناسب)بحر متقارب( سروده شده ) فعولن فعولن فعولن فعول )
3- حدود ۶۰.۰۰۰ بیت دارد .
4- ابیات سست و ضعیف آن، کمتر از ۵۰۰۰ بیت است .
5- فقط حدود ۸۰۰ لغت عربی در آن به کار رفته .
6- اشاره به حکایات، ضرب المثل ها و معانی دینی و اخلاقی .
7- تشبیهات و توصیفات دقیق از صحنه های گوناگون .
8- فردوسی در شاهنامه مفاهیم برگرفته از تعلیمات اسلامی و قرآنی را به صورت طبیعی بامعتقدات پهلوانان آمیخته و به قلمرو زبان فارسی هدیه کرده .
* درباره آموخته های فردوسی می توان گفت او زبان عرب را بلد بود اما در نظم و نثر چیره دست نبود، در پیشگفتار)بایستقری( اسم فردوسی با (حکیم( همراه است که از دید بعضی اشاره به)حکمت خسروانی( دارد .
در نگاه اجمالی فردوسی در شاهنامه خود فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده است .
فردوسی از آیین های باستانی مثل: زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا اثر پذیرفته، همچنین وی به سبب خاستگاه دهقانی با فرهنگ و آیین های باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن بر دامنه این آگاهی افزود طوری که جهان بینی شعری او را بنیان ریخت، آنچه که فردوسی به آن می پرداخته دانشورانه بوده و افسانه ننوشت .
او خرد را سرچشمه و سرمایه تمام خوبی ها می داند او معتقد است که انسان با خرد، نیک و بد را می شناسد و از این طریق در این جهان نیک بخت و در جهان دیگری رستگار می شود .
او پس از ۳۰ سال تلاش در ۳۷۲ ه. ق شاهنامه را تمام کرد .
*) عبدل الجلیل قزوینی( اولین کسی است که در کتاب )النقص ( فردوسی را شیعه دوازده امامی معرفی کرد .

مرگ فردوسی :
فردوسی در سال ۴۱۱ ه. ق در سن ۸۰ سالگی در عسرت و تنگدستی سر به خاک نهاد؛
از دفن فردوسی در قبرستان توس ممانعت شد، چون در آن زمان دفن مسلمانان
شیعه در این قبرستان ممنوع بود .
بنابراین او را در حیاط باغش به خاک سپردند و یکی از حاکمان محلی غزنویان
مقبره ای برای او ساخت .
در سال های ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ به دستور رضا شاه پهلوی بنای آرامگاه او را بازسازی
کردند و در سال ۱۳۴۸ هوشنگ سیحون معمار برجسته ایرانی طراحی آرامگاه
فردوسی را تکمیل و به بنای امروزی درآورده .
آرامگاه او امروزه در ۲۰ کیلومتری شمال غربی شهر مشهد در مسیر روستای پاژ واقع شده که امروزه به نام روستای باز شناخته شده است .__

منابع:
– کتاب 45 نابغه جهان
– مقاله حفظیات ادبیات

علی حسینمردی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.