نوشته‌ها

حرف های نگفته ای دارد

در کام جهان عشق خوشایند حسین است

ابر رحمت می‌نشیند بر سر دوش نسیم

از هُرمِ تبِ حنجره‌ات تا جگرم سوخت

رفتنت شب به دل غم‌زده‌ی خواهر کرد

عالی ترین طبیب دو عالم فقط یکیست

آتش برای صحنه محشر گرفتند

هر روز من دور از تو آشوبه

مُحرِم شدند او وعظ والارتبه‌ای خواند

تنها تو میدانی در این ایام حالم را