بنداول

اَصَن فکر نمی کردم، برام باورش سخته
بچه بی شیر بمونه، برا مادرش سخته
چطور آروم بگیرم، حالا که شیر ندارم
نکن گریه عزیزم ، من که تقصیر ندارم
تو هم داری میری همراهِ بابات
بمیرم من برایِ قد و بالات
بمیرم داغِ لبهات

بنددوم

اصن فکر نمیکردم، تو از دستم پریدی
به روی نیزه مادر، ماشالا قد کشیدی
چطور آروم بگیرم، حالا که سر نداری
چرا آخه روی نیزه، مگه مادر نداری
نگاهِ مادرت مبهوتِ نیزه
شدی تشییع تو ای یاقوتِ نیزه
برات تابوتِ نیزه

بندسوم

اصن فکر نمیکردم،که دستام خالی باشه
زمانِ رفتنِ تو ، توی خردسالی باشه
چطور آروم بگیرم، با این داغی که دارم
سرم رو جایِ دستام، رو گهوارت میذارم
تو رفتی، مادر اِی دردت به جونم
حالا با خاطرات تو می مونم
غمِ تو می سوزونم