بنداول

امشب دلا بی تابه، چشما سمتِ اربابه
زینب با دلِ پُر خون، در اضطرابه آه در اضطرابه
میگه حسین با چه سوز و نوایی
اُف بر تو دنیا، چقد بی وفایی
داره می وزه نسیم جدایی
فردا غوغا میشه، از خون دریا می‌شه
سرِ کشتن حسین، دعوا می‌شه

بنددوم

عالم بی قرار امشب، غُصه توو دلِ زینب
فردا پیکری زخمی، در زیرِ مرکب آه در زیرِ مرکب
وای از زمانی که تنها می‌مونه
فردا تنش رو زمین غرق خونه
زهرا توو گودال براش روضه خونه
وقتی تنها میشه، گودال بلوا می‌شه
سرِ کشتن حسین، دعوا می‌شه

بندسوم

زینب فردا می بینه، قاتل داره می شینه
با اون خنجر کندش، بر رویِ سینه آه بر روی سینه
پیش چشای یتیمایِ زهرا
خورشید رو نیزه می‌شینه، واویلا
جسمش با خاکا کفن می‌شه فردا
محشر بر پا میشه، بر نِی سرها می‌شه
سرِ بردن سرش، دعوا می‌شه