خوب است ابتدا درباره حلقه ریان توضیحاتی بدهید و اینکه این مجموعه از چه زمانی و با چه اهدافی آغاز به کار کرد؟
صمیمی: در سالهای 88 الی 89 کار تشکلی باب شده بود و بسیاری به ضرورت آن پی برده بودند؛ بنابراین من به همراه دوستانم با هدف کار اثربخش، مجموعهای به نام «معلی» را تأسیس کردیم. این مجموعه با هدف تبلیغ معارف اهل بیت (ع) در بخشهای مختلفی از جمله هیئت، محصولات فرهنگی و شعر ایجاد شد. سال 92 تصمیم گرفتیم جلسات شعری برگزار و دانستههایمان را به دوستان منتقل کنیم. پس از 10 الی 12 جلسه این کار به سیستم تبدیل شد و حلقة ریّان در سال 93 شکل گرفت.
ریّان در لغت به معنای «سیراب» و مخالف عطشان است و به یک شخصیت تاریخی به نام «ریان بن شبیب» از اصحاب حضرت رضا (ع) اشاره دارد و مخاطب روایت معتبر «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ» ریان است. تا قبل از حلقة ریان از عنوان حلقه برای جلسات شعری استفاده نمیشد؛ بنابراین اولین حلقة شعری، حلقة ریان است. از همان ابتدا بنا بر کار آموزشی بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم حرکت قوی باشد؛ کادر خوبی ایجاد شد و دوستان کار جهادی کردند.
چرا شعر و تصنیف؟
صمیمی: اگر با دید باز و به دور از تعصب نگاه کنم باید بگویم که آنچه امروز به آن شعر آیینی میگویند بسیار عقبتر از استانداردهای ادبیات ماست. ادبیات فارسی، شناسنامة ایران است؛ به تعبیر دیگر برخی ملتها و کشورهای جهان چیزی برای عرضه دارند و تعدادی از آنها نیز چیزی برای عرضه ندارند؛ مثلاً ایران را به خیام، مولوی، حافظ، فردوسی و … میشناسند نه به صنعت ماشین یا حتی تعزیه. بنابراین مزیت نسبی فرهنگ ما، ادبیات است.
ادبیات ایران در کنار ادبیات روسیه و آمریکای لاتین بسیار قوی است؛ اما باید بپذیریم که ادبیات آیینی امروز ایران عقبتر از استانداردهای جهانی است. در ایران به نوحه، زمینه و … تصنیف میگویند؛ یعنی شعری که باید با آهنگ خوانده و سروده شود این رشته در وضعیت فوقالعاده هولناک و اسفناکی قرار دارد؛ چون هر چه خوانده میشود مردم استقبال میکنند؛ بنابراین دیگر کار قوی تولید نمیشود. این مسئله نشان میدهد در یک فرصت تاریخی قرار داریم؛ از این جهت هولناک و ترسناک است که امکان دارد این فرصت را از دست بدهیم و مردم به هر قیمتی همه چیز را نخرند. وقت آن است که کار خوب تولید شود.
نکتة دیگر اینکه ادبیات فارسی در قرن هفتم به قله رسید و آن هم ظهور حافظ و سعدی بود. با دوستان به این نتیجه رسیدیم که شاید تصنیف نیز در قرن چهاردهم به قله برسد. چرا ما این قله را نسازیم؟ نمیتوان گفت تصانیفی که برای اهل بیت (ع) ساخته میشوند از سرودها، شورها، واحدها و سبکهای جدید در فلان دوره در قله بودهاند. مرحوم ناظم، نوآوری های بسیاری داشت یا مرحوم شاهحسین کارش خوب بود؛ ولی نمیتوان انوری را با حافظ مقایسه کرد. انوری خوب است؛ ولی حافظ چیز دیگری است. حافظ قلة شعر فارسی است.
در مورد تصنیف کار سیستمی صورت نگرفته است. تصمیم گرفتیم آن قله را در قرن چهاردهم ایجاد کنیم. شاید بتوان از میان این دوستان حافظ و سعدی برای نوحه تولید کرد.