بنداول

تا وقتی که بوده همین بوده
تا گرهی می‌افته تو کارا
همیشه تو روضه ی شب سوم
حل میشه مشکل گرفتارا

اگر که ناامیدی
اگر شکسته دلت
یه یارقیه بگو
که حل بشه مشکلت

با نگاهش دلای
مارو خدایی می‌کنه
با دستای کوچیکش
گره گشایی می‌کنه

بنددوم

صبری نمیمونه برا قلبم
یاد غمش وقتی که می افتم
وقتی که با گریه ی توی صحنش
درداشو توی روضه می گفتم

روز خرابه داغه
شب خرابه سرده
بابا بمیرم که سنگ
سرت‌رو زخمی کرده

میبینی بابا منو
با چشمای غرق خونت
دیگه خیلی شبیهم
به مادرقد کمونت

بندسوم 

صدام بزن دوباره بابایی
نیگا نکن که سنگینه گوشم
برام بخون دوباره لالایی
این دفه تو بیا تو آغوشم

اگر از این خرابه
خواستی بری دوباره
منم میام پابه پات
اگه زخمام بذاره

خوبه می‌بینه خدا
روزای در به دریم و
خاکستر موهات و
سوختگی روسریم و