بنداول

توی خواب هرشب میبینم گنبد
میزنم بوسه به در مرقد

آی مردم همه سرمست محرم شده ایم
بار عامیست که ارباب به این عالم داد
هرکسی را به طریقی سوی کشتی آورد
به یکی دیگ غذا و به یکی پرچم داد

همه جا شور و شین روضه های حسین
همه سرزنده ایم به عزای حسین

بنددوم 

توی قاب عشق تورو میبینم
ای تمام عشق عشق شیرینم

ماخودی های حسینیم نشانش اینست
که به ما آب فرات و به همه زمزم داد
مشتری ذات خدا بود و فروشنده حسین
جمع مارا به خدا داد ولی درهم داد

دل ما پرگرفت کربلای حسین
همه سرزنده ایم به نوای حسین

بندسوم 

غم تو آقا عسل نابم
به همه گفتم تویی اربابم

به خدا ماکه ندیدیم بگوید احدی
حاجتم را زحسین خواستم اما کم داد
صدبرابر ز خود فاطمه پس میگیرد
آنکه در بزم عزا آمد و یک درهم داد

دل ما جون گرفت به هوای حسین
همه سرزنده ایم به صفای حسین