داره می سوزه خیمه ها
تصنيف شب دهم محرم، روز عاشورا، امام حسين ع
سال انتشار: 1399، حلقه ادبی ریان
بنداول
داره می سوزه خیمه ها، سر و صورت بچه ها
یه طرف آتیش و دوده، یه طرف تیر و نیزه ها
داره میره به بالا، یکی یکی نیزه ها
به زیرِ دست و پاها، عزیز زهرا
یه عده پیرمردا، می زدنش با عصا
رو خاکِ داغِ صحرا، عزیز زهرا
ای وای، ای وای، ای وای ای وای ای وای
بنددوم
داره می سوزه دخترش، داره می میره خواهرش
چه هیاهوییه گودال، داره می بینه مادرش
داره می رسه از راه، سنانِ لعنت الله
رو سینه یِ ثارالله، استغفرالله
خنجرش و کشیدو، حنجرش و بریدو
مادرشم می دیدو، واویلتا آه
ای وای، ای وای، ای وای ای وای ای وای
بندسوم
امون از عصرِ عاشورا، چِقَدَر داغه روضه ها
آتیش زدن خیمه ها رو، راس حسین به نیزه ها
شده وقتِ جسارت، شده لحظه یِ غارت
زینب میره اسارت، توو اوجِ غربت
چِقَدَر بی بهونه، زدنش تازیونه
حالا قدش کمونه، از این مصیبت
ای وای، ای وای، ای وای ای وای ای واي