بنداول

رسیدم نگو دیر شده عزیزم
عمو پیر شده عزیزم
آه….
تو رو خدا بسه
دردتو به من بگو
جلوی چشم من
دست و پا نزن عمو

صدات چرا حبسه تو حنجره
تنت شده پنجره پنجره
دخیل بسته نیزه
به این تن بی زره

بنددوم

پرازخون
پرو بالتو می بینم
وضع و حالتو می بینم
آه…

تازه میشه برام
داغ غربت حسن
توی هجوم تیر
دوخته شد کفن به تن

تنت شده زخمی تیغ و تیر
نذا بشم ازغم و غصه پیر
بیا بازم دسته
عمو حسینو بگیر

بندسوم

جوابه
باباتو بدم چجوری
تاحرم برم چجوری

آه…

تن توهم عمو
مثله اکبرم شده
عمه رو میکُشه
این تن کش اومده

یکی نمیاد کمکم کنه
تن متلاشیتو جم کنه
اجل جای عمرت
عمر منو کم کنه