بنداول

سپاه دشمن خبر دار ایستاده
حالا سهم عشق به زینب افتاده
دو قرص ماه از پسِ ابرا میان
دو تا دلداده دو تا آقازاده

سردار و سپهدار از نسل علی و زهرا
شاگرد علمدار از عشق و تبار لیلا
دو دلاور از لشگر زینب کبری

دو سرباز آماده دو فرمانپذیر
زدن به قلب لشگر دو شیر دلیر
طنین رجزهاشونو که میشنوید
امیری حسینُن و نعم الامیر

بنددوم 

نفس ها حبسه توی قلب میدون
می افته پیکر روی پیکرهاشون
علی برگشته بازم به این دنیا
که سر میریزه زیر شمشیرهاشون

از توو خیمه داره ان یکاد میخونه زینب
یا زهرا نمی افته از رو زبون زینب
به فدای عشق دو تا جوون زینب

اینا اصل غیرت رو به سینه زدن
اینا بردن این ارث از دائیشون حسن
توو درس مردونگی شدن بی نظیر
امیری حسینُن و نعم الامیر

بندسوم

صداشون افتاد توو این غوغای عشق
نفس ها ریخته به زیر پای عشق
توو خیمه س زینب نمیاد بیرون تا
یه وخ شرمنده نشه آقای عشق

قربونیِ حجّم هدیه محضر تو ارباب
بی یاری مگر که مرده خواهر تو ارباب
به سلامت باشه فقط سر تو ارباب

اشاره کن تا که من بمیرم برات
تو جای خود این دو تّا فدا بچه هات
عزیز دلم سرت رو بالا بگیر
امیری حسینُن و نعم الامیر‌