سکوت ماند و بلندای نالهای جانکاه
سکوت ماند و بلندای نالهای جانکاه
و روز شب شد و عمر زمانه شد کوتاه
هبوط کرد ز حیرت از آسمان خورشید
و روی دست عبا چید پارههای ماه
ز یال اسب چکد خون، وزیر بر خاک است
چه مات مانده رخ سرخ حضرت شاه
تهی شده است جهان از حقیقتش گویا
که جان سپرده چنین در میانه ثارالله
و جبرییل صلا داد ایها العشاق
برون روید از این کیش بی رسولالله
.
قیامت است همین لحظه، شانهها بردند
به عزت و شرف لا اله الا الله…