عمر خوشی بابا
تصنيف شب سوم محرم، شهادت حضرت رقيه س
زمينه، هاتف نيكپور، منصوره محمدي مزينان
سال انتشار: ۱۴۰۰، حلقه ادبی ریان
بنداول
عمر خوشی بابا / بعد تو تمومه
لبخند واسه لبهام /بعد تو حرومه
تصویر تو رو نی/تا همیشه/ روبرومه
ای جوهر تویِ صدام، ای گل خنده رو لبام
سرم فدات که این روزا، نبودنت شده عزام
ممنون که اومدی بابا پیشم
درمون شدی واسه دلِ ریشم
من مرهم زخم دلت میشم
((من دل پریشون…تو غرق در خون
من مثل لیلام… تومثل مجنون))
بنددوم
فدا سرت اما، بابا پُره دردم
میزد من و خولی، تا گریه میکردم
این عمر کوتاه و بابا جون نذر تو کردم
آخ شکسته شد دندونام،آخ تار مبینه باز چشام
بیا و مرهمی بزار خودت رو زخمای پاهام
دستاتو بکش به سرم بازم
موهامو ببفاف بابای نازم
من رویاهامو با تو میسازم
من دل پریشون…تو غرق در خون
من مثل لیلام… تومثل مجنون
بندسوم
واسم نه النگو…. نه گوشواره مونده
اون بچه ی شامی….قلبم رو سوزونده
هیچی یادگاری ، واسم ای بابا نمونده
جونم رسیده برلبم ،رسیده آخرین شبم
من که میام باهات ولی ،تو فکر عمه زینبم
بردن مارو تو کوچه و بازار
با خنده دادن دلم و آزار
از زندگی بی تو شدم بیزار
من دل پریشون…تو غرق در خون
من مثل لیلام… تومثل مجنون