غم دنیا رو سرم آواره
بنداول
غم دنیا رو سرم آواره
پریشونی سهم دل زاره
با لب تشنه دستای بسته
چشمم از غربت تو میباره
*
غصهی این شهر پر نقاب
شده درد قلب بیتاب
با زن و بچه داری میای
دارم میمیرم از اضطراب
*
به باد سپردم/ پیامم و بهت برسونه
تو این خرابه/ کسی کنارت نمیمونه
بنددوم
وعده ها داره بوی خون میده
همه جا حرف سر خورشیده
یه حرومی با خنجر کینهاش
واسه ی تو چه خوابایی دیده
*
چی بگم از کوفه و نیرنگ
که شده آماده ی جنگ
دست یه عده تیغ و تیره
دست یه عده نیزه و سنگ
*
برا استقبال/ با تیر و سر نیزه میرسن
براتون حتی/ نمیمونه یه کهنه پیروهن
بندسوم
اگه داری میای پس آقاجون
لااقل بچه هات و برگردون
نیا باخواهرت به شهری که
پره ناپاکیه نگاهاشون
*
کاش برای تو بره جونم
بریزه پای تو خونم
آرزومه دستمو بازم
به دامن تو برسونم
*
حلال کن آقا/ نشد بمونم کنار تو
نشد که باشم/ تو بی قراری قرار تو