قاسم بميرم عمو
تصنيف شب ششم محرم، قاسم ابن الحسن ع
زمينه، سعيده كرماني، سعيد حميديان فر
سال انتشار: ۱۴۰۰، حلقه ادبی ریان
بنداول
قاسم بمیرم عمو
تو خون تپیده شدی
من قد خمیدم از اینکه تو قد کشیده شدی
قاسم بگیر دستمو
با دستی که خونیه
از داغ تو خیمه ها
غرق پریشونیه
آه
قلب من درد میاد پاشو بریم
خیمه ها مرد میخواد پاشو بریم
بنددوم
سوی چشای ترم
قاسم بلند شو پسر
این پیکربی زره شد واسه حرم یه سپر
سرباز بی جوشنم
زخمات شده جوشنت
خون گریه ی نیزه ها
گل کرده روی تنت
آه
دنیا دلگیر شده پاشو ببین
دشنم شیر شده پاشوو ببین
بندسوم
خاک میون موهات
گل شد با خون سرت
تو ازدحام حرومی غارت شده پیکرت
میسوزه قلبم خدا
از زخمای پیرهنش
آخر جگر گوشه ی
داداشمو کشتنش
آه
جگرم سوخته با داغت پسرم
چجوری تو رو تا خیمه ببرم