قاسم بمیرم برات – حلقه ادبی ریّان

سال انتشار: ۱۴۰۰، حلقه ادبی ریان

بنداول

میری و حرم
برای تو میخونه وان یکاد
میری پشت سر
دل عموت پا به پا میاد

میری و عمه ها
به یاد مجتبی (ع) تو خیمه ها بی قرارتن
میری و جوشنا
شبیه به رکاب مرکبا شرمسارتن

میری و میشه عمو
دلتنگ اون خنده هات
ميري و توو كربلا
مي پيچه بوي بابات

قاسم (ع) بمیرم برات (۲) قاسم (ع) بمیرم

بنددوم

می بینم عمو
دلاوریتو بین دشمنا
می ترسم یه وقت
بمونی تو به زیر دست و پا

سپاه تیر و سنگ
سپاه نیزه های چشم تنگ چشم به راهتن
سپاه ابرهه
میون ازدحام راهی‌ِ قتلگاهتن

قاسم (ع) بميرم برات
خوني شده سرتاپات
چشماتو واكن ببين
اومد كنارت بابات
قاسم (ع) بمیرم برات (۲) قاسم (ع) بمیرم

بندسوم

بالای سرت
نمیدونی چه حالی ام عمو!
خون شد پيكرت
ببخش دست خالی ام عمو

به خاطر حسن (ع)
به خاطر دل حزین من دست و پانزن
به خاطر حرم
قسم به انتظار خواهرم لب به هم بزن

سینه به سینه عمو
می برمت تا حرم
شونه به شونه بخواب
پیش علی اکبرم (ع)

قاسم (ع) بمیرم برات (۲) قاسم (ع) بمیرم