بنداول

ماهِ قشنگم، ماهیه بی جون
خیمه رو حالت، کرده پریشون
وقتشه که مثل عموت بری به میدون

بمیره مادر، که خشکه لبهات
رَمَق نمونده، حتی توو پِلکات
با اینکه هستی، خسته و بی حال
پاشو کمک کن، غریبه بابات

برو میدون، ستارهء سحرم
برو اما، نترسیا پسرم
که داغت می سوزونه قلبِ حرم

بنددوم

رو دست بابات، بخواب عزیزم
داغ تو مادر، کرده مریضم
گهوارَتو تا میبینم به هم میریزم

کاش نمی زد تیر، بوسه گلوتو
کاش نمی بستن، به نیزه موتو
میبینی مادر، به ما میخندن
دور دیدن انگار، چشم عموتو

تو رفتی و چه خاکی شد به سرم
می مونم من با این چشمایِ ترم
که داغت میسوزونه قلبِ حرم

بندسوم

هر شب کنارِ، گهواره ام من
رفتی رو نیزه، بیچاره ام من
پشتِ سرِ تو پسرم آواره ام من

بدجوری قلبِ، منو شکستن
وقتی رو نیزه، سرت رو بستن
چن باری دیدم، افتادی از نِی
این نیزه دارا، از بس که مستن

ببین مادر دیگه خم شد کمرم
مث عمه شکسته بال و پرم
که داغت می سوزونه قلب حرم