بند_اول

وقتی عمو تو خطره، نمیشه آروم بگیرم
نباید اینجا بمونم ، باید برم باید برم

زندگی رو می‌خوام چیکار؟!
حسین.ع(عموم) بود نبودمه
من بچه شیر حسنمو غیرت تو وجودمه
عمه جون بذار برم
همین الانشم دیره
بین حرومیا
ببین عموم زمینگیره

بند_دوم

بدون دستم که بشم، از عمو دس‌نمیکشم
یه لحظه بی عمو تو این دنیا نفس نمیکشم
جون دادن توی معرکه
برام خود سعادته
من نسل مرد جملمو، میراث من شهادته

نیزه ها اگه منو
میون خون رهام کردین
اما نمی‌بینید
از عموجون جدام کردین

بند_سوم

به روی سینه ی عمو، پیش نگاه مادرش
نامردا رسیدن و ، حلقه زدن دور و‌برش
آخرین نفسامه و
هنوز پر رشادتم
تا خون باشه میون رگم غرق استقامتم

پیکر بی جون من
میمونه توی این گودال
نعل تازه میرسه
تن منم میشه پامال