زبان پهلوی

مقدمه

علم تاریخ زبان: در گذشته دانشمندان یک صورت ثابت برای زبان قائل بوده و آن شکل فصیح و کتابی زبان بود و مابقی را فاسد و عامیانه دانسته و معتقد به عدم تحول زبان بودند. اما دانشمندان غرب در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 با مقایسه و تطبیق زبان‌ها، مبحث زبان‌شناسی تطبیقی را وارد علم تاریخ زبان نموده و تغییر و تحول زبان در زمان و عدم ثبات آن را عنوان نمودند. بر این اساس تقسیم‌بندی‌هایی برای زبان اشاره شده که دو مورد آن در ادامه عنوان می ‌گردد:

  1. از منظر نوع و ساختمان
    • تک هجایی: زبان‌های چینی، ژاپنی، تبتی، برمه‌ای و …
    • پیوندی: زبان‌های شبه قاره هندوستان، آفریقایی، مالایی، بومیان آمریکا، ترکی و 1200 زبان دیگر
    • صرفی: هند و اروپایی (انگلیسی، فارسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و …) و سامی (عبری، عربی، باستانی آشوری، آرامی، کنعانی و …)
  2. از منظر خویشاوندی
  • هند و اروپایی/هند و ژرمانی: انگلیسی، فارسی، فرانسوی و …
  • سامی و حامی: زبان شبه جزیره عربستان، عراق و …
  • اورالی یا فین و اوگریانی: فنلاندی، مجاری و …
  • آلتایی: ترکی، تاتاری، ترکمانی، مغولی و …
  • سایر زبان‌هایی که به علت عدم هم‌رایی دانشمندان، هم‌خوانواده با سایر زبان‌ها تشخیص داده نشده است.
  • منفرد یا آسیائیک: سومری، عیلامی، قفقازی و …

در این تقسیم بندی زبان اصلی و مادر در دسترس نیست و کلیه نام‌ها فرضی می‌باشد و از اصل تطبیق برای تقسیم‌بندی آنها استفاده شده است. زبان‌های هند و اروپایی به 10 گروه از جمله آریایی که شامل هندی و ایرانی است، تقسیم شده است. قدیمی‌ترین اثر این گروه مربوط به متن کتاب وِدا به زبان سانسکریت، شامل سروده‌های مذهبی می‌باشد.

زبان‌ سرزمین ایران

الف) زبان­های غیر ایرانی: سومری، عیلامی و سامی (زبان­های مربوط به قبل از ورود آریایی‌ها)

ب) زبان­های ایرانی (ایرانی باستان، ایرانی میانه و ایرانی جدید)

  • ایرانی باستان: از ورود آریایی‌ها تا انقراض هخامنشیان و شامل زبان‌های مادی، سُکایی، پارسی باستان، اوستایی و سایر (پارتی باستان، سُغدی و …) که مهم‌ترین آن، پارسی باستان (گویش استان فارس) و اوستایی (مربوط به امور دینی) می‌باشد. در عصر هخامنشیان، روابط اداری با زبان آرامی، اسناد و خزانه‌های شاهنشاهی با زبان عیلامی، ثبت کارهای بزرگ از جمله سنگ‌نوشته‌ها با زبان پارسی باستان و امور دینی با زبان اوستایی صورت می‌پذیرفت که همه با خط میخی نوشته می‌شدند.
  • ایرانی میانه: از انقراض هخامنشیان تا ظهور اسلام و شامل زبان‌های پهلوی، سُغدی، خوارزمی، خُتنی، طُخاری و … می‌باشد. این دوره شامل حکومت اشکانیان به مدت 5 قرن و حکومت ساسانیان به مدت 4 قرن می‌باشد.
  • ایرانی جدید: از ظهور اسلام تاکنون، که مهم‌ترین زبان آن فارسی دری (گویش کنونی ایران) می‌باشد.

زبان‌ پهلوی

پهلوی صورت دگرگون‌شده‌ی کلمه پَرتَو (قوم شمال شرقی ایران) می‌باشد، اما، برخی مورخین عربی آن را فَهلَوی (زبان پادشاهان در مجالس خودشان) و گویش مناطق فَهله (استان‌های ری، اصفهان، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان) می‌دانند. با توجه به موارد ذکر شده، بر این اساس آقای دکتر پرویز ناتل‌خانلری گویش پهلوی شمال شرق را پهلوانیک و گویش پهلوی جنوب غربی را پارسیک نام نهاد. از گویش پهلوانیک، به جز چند سنگ‌نوشته، سکه‌های اشکانیان و قباله ملکی اورامان آثار دیگری در دست نیست، اما، از گویش پارسیک آثار زیادی از جمله سنگ‌نوشته و سکه‌های ساسانیان، کتب دینی (شامل زند اوستا، زند وندیداد، زند بُن، دینکَرد، زند آگاهی، آرداویراف­نامه و …)، کتب غیر دینی (شامل اندرزنامه‌های جمشید و سایر کتب تاریخی و داستانی) ذکر شده‌است. از میان این آثار، کارنامَک ارتخشیر پاپکان و ایاتکار زریران که مطالب آن در خدای‌نامه عهد ساسانی آمده و فردوسی بخش عمده‌ای از مطالب شاهنامه را از آن اقتباس نموده، باقی مانده‌است. همچنین، فخرالدین اسعد گرگانی (قرن 5 ه.ق) مدعی است منظومه ویس و رامین را از پهلوی به فارسی برگردانده و یکی از هندوها آثار زردشتی را در قرن 6 از پهلوی به سانسکریت ترجمه کرده‌است.

سایر معانی پهلوی

  1. در مقابل ترکی و تازی

بسی رنج بردم بسی نامه خواندم                زگفتار تازی و هم پهلوانی   (فردوسی)

 

نبشته من این نامه‌ی پهلوی                     به پیش تو آرم مگر نغنوی   (فردوسی)

اگر پهلوانی ندانی زبان                            به تازی تو اروند را دجله خوان  (فردوسی)

  1. هر زبان متفاوت با گویش رسمی و ادبی (گویش‌های محلی)
  2. زبان عاری از تکلف و زبان بلبل

بلبل به شاخ سرو به گلبانک پهلوی            می‌خواند دوش درس مقامات معنوی (حافظ)

نگه کن سحرگاه تا بشنوی                       ز بلبل سخن‌گفتن پهلوی (فردوسی)

  1. پهلوی‌خوانی: راز دل گفتن و بیان احساسات راستین
  2. منسوب به دوران فارسی میانه: جامه پهلوی، جوشن پهلوی و سَنجَق پهلوی (پرچم)
  3. یکی از 40 گویش موجود در ایران از قرن سوم تا دهم ه.ق و زبان دینی مردم مرکز و جنوب ایران در این عصر

خط پهلوی

خط پهلوی از اصل آرامی (خط اداری هخامنشیان) اقتباس و پس از تغییرات تدریجی یکی از اصلی‌ترین خطوط رایج در ایرانی میانه می‌باشد. مورخان اسلامی در عهد ساسانیان، هفت خط برای کاربردهای مختلف (پزشکی، فلسفه، دین، عهدنامه و …) نام برده‌اند. خط پهلوی از راست به چپ نوشته می‌شود.

نکته: وجود هوزوارش­: حدود 1000 کلمه در خط پهلوی به زبان آرامی نوشته شده ولی با زبان پهلوی خوانده می‌شوند که این می تواند به دلیل عادات قبلی و یا به منظور جدا کردن کلمات مشابه ‌باشد.

ساختمان زبان پهلوی

سرعت تحول و تکامل زبان از پارسی باستان تا ایرانی میانه (حدود 3 قرن) بسیار بیشتر از تغییرات فارسی میانه تا امروز است. زبان­های ایرانی زودتر از سایر زبان­های هند و اروپایی تحول یافتند. مهم­ترین این تغییرات، تغییر از صورت ترکیبی به تحلیلی است. در پارسی باستان برای یک کلمه (اسم یا صفت) 8 حالت نحوی (کنایی/نهاد، آیی/منادا، وابستگی/مضاف الیه، رایی/مفعول، بایی/با، برایی/به و برای، ازی/از، اندری/در و اندر)، 3 حالت ساخت (مفرد، مثنی و جمع) و 3 حالت جنسیت (مذکر، مونث و خنثی) در نظر می‌گرفتند؛ به عبارت دیگر ریشه کلمات ثابت بوده و با استفاده از مصوت­های آخر و پسوند و پیشوند جایگاهشان در جمله مشخص می‌شده که در زبان پهلوی با از بین رفتن مصوت­های آخر، برای یک کلمه تنها دو حالت مفرد و جمع  منظور شده است. یکی دیگر از تغییرات مهم کاهش تعداد مصوت­ها بود به طوری­که در زبان اوستایی 14 مصوت وجود داشته که در زبان پهلوی به 3 مصوت ساده (مشترک برای کوتاه و بلند) و 2 مصوت مرکب (آمیختگی دو مصوت متوالی “ای” و “او”) تقلیل یافته است. همچنین در زبان پهلوی 24 صامت وجود دارد.

یکی از اشکالات زبان پهلوی این بود که یک حرف نشانه چند واک بود و همجواری چند حرف می توانست یک واک دیگر باشد. به عنوان مثال حروف “ت” و “ث” بعد از حرف “ر” صدای “ﻫ” ، حرف “پ” در انتها صدای “ب”، حرف “ت” بین دو مصوت صدای “د” و … می‌داد.

ساختمان نام: در زبان پهلوی شامل ساده، مشتق (ساده + پیشوند/پسوند) و مرکب (ساده + ساده) می باشد. بسیاری از پیشوند/پسوندها از بین رفته و مرده نامیده می شوند (مثل ما، من (انجمن)، آنا، اَ، آ، پَتی، اَبی، اَوا، نی، پارا، پَری، اوز و …) و تعدادی نیز باقیمانده‌اند (مثل-َک در نامک=نامه، آک در داناک=دانا، ین در شیرین، وَر در دستور، کار، بان، دان، چار(=زار)، آوند، ستان و …).

نشانه­ های جمع

  1. اضافه شدن ان به آخر اسم (مثال: پیتر=پدر ß پیتران – آتخش=آتش ß آتخشان)
  2. اضافه شدن آنام به آخر کلمات مختوم به مصوت (مثال: خشایتی=شاهنشاه ß خشایتیانام)
  3. و در موارد بسیار نادر اضافه شدن یها به آخر اسم (مثال: چشمک=چشمه ß چشمکیها – کوف=کوه ß کوفیها)

ساختمان فعل: از مهم‌ترین تغییراتی که ساختمان فعل در زبان پهلوی نسبت به پارسی باستان داشته‌، حذف شمار تانیث، یکی شدن وجه تاکیدی با امری، حذف زمان نامعین و حذف باب ناگذر می‌باشد. ساختمان فعل شامل ساده (ریشه + پیشوندهای مرده‌ی پارا، فرا، نی) و مرکب (اسم + فعل ساده) و زمان‌های ماضی، ماضی بعید، گذشته نقلی و دوام و استمرار می‌باشد.

صفات مفعولی و فاعلی

با الحاق حرف “ت” به ریشه‌ی فعل، صفت مفعولی ساخته می‌شود (مثال: فرهیخ + ت ß فرهیختک)

با الحاق حروف “آن” و “-َندک” به ریشه‌ی فعل، صفت فاعلی ساخته می‌شود (مثال‌ها: پر + -َندک ßپرندک  و    گری + ان ßگریان)

مصدر: با استفاده از مصدر پارسی باستان‌ tanaiy با حروف تَن یا دَن، مصدر ساخته می‌شود.

صفت تفضیلی و عالی: با استفاده از صفت تفضیلی پارسی باستان (ista و tara) از istar، dar، tar، adar و tara استفاده می شود (مثال: روشنیستر=روشن تر). همچنین برای ساخت صفت عالی از istum، dum، tum، iŝt و iŝt استفاده می شود (مثال: abardum=برترین)

ضمایر مبهم: از harw برای ضمایر مبهم هر و همه استفاده می شود.

نکته جالب: زبان پهلوی ضمایر پرسشی نداشته و با تغییر لحن منظور خود را می رساندند، همچنین اعداد زبان پهلوی مشابهت­های بسیاری با اعداد فارسی دری دارند.

ضمایر موصولی: با استفاده از ضمایر موصولی پارسی باستان (ka و Ḉi) ضمایر ke و Ḉe ساخته شده است.

ساختار صفت و موصوف، مضاف و مضاف الیه، ضمایر شخصی منفصل، ضمایر شخصی متصل نیز به شرح ذیل می باشد:

صفت و موصوف

موصوف+صفت

صفت+موصوف

مضاف و مضاف الیه

مضاف+مضاف الیه

مضاف+نشانه اضافه+مضاف الیه

مضاف الیه+مضاف

مضاف + فعل+نشانه اضافه+مضاف الیه

ضمایر شخصی منفصل ضمایر شخصی متصل
اَما

آشما

هَوین

اَز/مَن

تو

هو

Man

tan

ŝan

m

t

ŝ

جمع­ بندی:

  • زبان­های ایرانی در طول تاریخ هیچ­گاه از بین نرفته بلکه دچار تغییر و تحول شده اند. برخی از مورخین معتقدند که زبان­های فارسی دری، پهلوی، پارسی باستان، سغدی و … همواره در ایران بوده و بر اساس حاکمیت هر دوران شدت و ضعف گرفته است. هنوز گویش برخی از مناطق ایران تحت تاثیر زبان پهلوی است (به طور مثال استفاده از ضمایر -ُم در کلمات دلُم، رفتُم، بودُم و …).
  • شناخت زبان پهلوی به عنوان یکی از مهمترین زبان­های فارسی میانه (که حدود 11 قرن قبل از ظهور اسلام و حداقل تا 3 قرن بعد از ظهور اسلام در ایران رواج داشته) نقش ویژه ای در شناخت بهتر زبان فارسی خواهد داشت.
  • بسیاری از واژه­های رایج در فارسی دری، یا پهلوی بوده و یا دارای ریشه پهلوی می باشند و قابل تفکیک از هم نیست، این آمیختگی تا آنجاست که بسیاری از شاعران برای همخوانی قافیه­ها از برخی خصوصیات تلفظی کلمات پهلوی استفاده کرده اند.
  • ساختار زبان پهلوی مشابهت­های بسیاری با زبان فارسی دری داشته و لذا این شیوایی متون و اشعار که در زبان فارسی امروز سراغ داریم، مدیون تغییراتی است که در فارسی میانه رخ داده و شکل ساده تر زبان را به ما رسانده است، زبان پهلوی حدود 25 قرن قدمت داشته و تاریخ رواج آن در ایران با تاریخ رواج زبان فارسی دری تقریبا برابری می کند.

تهیه کننده: رضا جوان بخت

 

 

 

منابع: تاریخ زبان فارسی (جلد اول – دکتر پرویز ناتل خانلری)، دستور زبان پارتی (پهلوی اشکانی – حسن رضایی باغ‌بیدی)

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.