شیخیه و بابیه

نگاهی به تاریخ فرقه شیخیه
ریشه فرقه شیخیه را باید در افکار شیخ احمد احسایی جستجو کنیم.بطور خلاصه می توان عقاید .این مکتب فکری را برداشتی تأویلی و فلسفی از دین اسلام و مذهب تشیع در نظر گرفت.نظریات و عقاید این فرقه سال ها بعد زمینه مناسبی را برای ایجاد فرقه بابیه و نسخ کامل دین مبین اسلام فراهم کرد.
شیخ احمد احسایی موسس شیخیه در سال ۶۶۱۱ قمری در منطقه احساء عربستان متولد شد و در اوایل جوانی برای آموختن علوم دینی عازم عتبات عالیات شد.شیخ احمد احسایی پس از سال ها اقامت در عتبات و کوشش علمی فراوان موفق به اخذ درجه اجتهاد در علم درایه شد و از علمای مشهوری مانند شیخ جعفر کاشف الغطا اجازه روایی دریافت کرد.
شیخ احمد احسایی در سال ۱۲۲۱هجری قمری به قصد زیارت امام رضا ع راهی ایران شد و پس از زیارت به اصرار مردم شهر یزد در این شهر ساکن شد و تا سال۱۲۴۰در شهرهای مختلف ایران مثل تهران و اصفهان و کرمانشاه سکونت داشت..او طی این سالها بسیار مورد توجه حکومت مرکزی بود و پادشاه ایران که همواره سعی داشت با نزدیک شدن به علما و جلب پشتیبانی آنها بر مشروعیت خود بیفزاید کمک های نقدی و غیر نقدی فراوانی به شیخ احمد احسایی می کرد.
احسایی که در دوره جوانی از نزدیک شاهد قتل عام شیعیان توسط وهابیون بود قصد داشت مکتبی را بوجود آورد که در مقابل موج گسترش وهابیت ایستادگی کند این جریان فکری که سرانجام منجر به تاسیس فرقه شیخیه شد،قرائت جدیدی از مذهب تشیع ارائه می کرد که مبتنی بر غلو درباره مقام ائمه،تلفیق فلسفه و تشیع و ادعای کشف و شهود و الهام و موهومات بود.اندیشه های احسایی بخصوص آن قسمت که مربوط به افراط در مقام ائمه بود با توجه به علاقه مردم ایران به معصومین علیهم‌السلام با استقبال زیادی مواجه شد و به همین دلیل شیخ احمد احسایی شهرت و تقدس زیادی در ایران کسب کرد.همانطور که قبلاً مطرح شد کمک های فراوان حکومت قاجار هم نقش بسزایی در گسترش عقاید شیخ احمد احسایی داشت.
اندیشه های نوین احسایی طی سالهای ۱۲۳۰تا۱۲۳۶در آثار تالیفی او همچون شرح زیارت جامعه،شرح مشاعر ملاصدرا،شرح عرشیه ملاصدرا و رساله عصمت و رجعت انعکاس یافت.وی در این آثار با ادعای مکاشفه و ارتباط مستقیم با ائمه در خواب و بیداری به طرح دیدگاه های تازه ای درباره امام غایب،معاد،معراج و دخالت معصومین در امر آفرینش پرداخت که تا آن روز در جهان اسلام سابقه نداشت.
ادعاهای جدید احسایی که در تالیفاتش مطرح شد زمزمه های نارضایتی علمای برجسته حوزه های علمیه را بر انگیخت.نخستین برخورد جدی با عقاید شیخ احمد احسایی که سرانجام به تکفیر او منجر شد در قزوین روی داد.در اواخر سال ۱۲۳۷قمری به قصد زیارت امام رضا علیه السلام از کرمانشاه به سمت مشهد حرکت کرد و در مسیر به قزوین وارد شد.در این شهر بین او و ملامحمد تقی برغانی (شهید ثالث) از مجتهدین مشهور قزوین بر سر برخی اندیشه های احسایی بحث در گرفت و از آنجایی که برغانی عقاید او را مخالف اصول دین اسلام می دانست حکم به تکفیر او داد.
پس از این اتفاق جایگاه شیخ احمد احسایی متزلزل شد و ماندن در ایران را صلاح ندانست.او در سال ۱۲۴۰راهی عتبات عالیات شد اما در آنجا هم با مخالفت علمای برجسته حوزه علمیه مواجه شد و همین امر باعث انزوای بیشتر او در محافل دینی گردید.در هنگام اقامت او در کربلا عده ای کتاب شرح زیارت جامعه کبیره او را که بخشی از آن در اثبات کفر خلفای سه گانه بود به داوود پاشا حاکم عراق ارائه دادند و او نیز چون فردی سنی و متعصب بود سپاهی را برای سرکوبی شیعیان به کربلا روانه کرد سپاهیان طی ۱۱ماه محاصره کربلا که از ۱۳شوال ۱۲۴۱آغاز شد از هر گونه قتل و غارت دریع نورزیدند.در چنین شرایطی شیخ احمد با وجود سپاه عثمانی و مخالفت علما به سرعت شهر را ترک کرد و عازم مکه شد اما در روز ۲۱ذی القعده ۱۲۴۱در دو منزلی مدینه درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد.
بعد از شیخ احمد احسایی شاگرد او سید کاظم رشتی رهبری شیخیه را بر عهده گرفت.سیدکاظم رشتی طی۹۱سال رهبری شیخیه موفق شد همه شاگردان شیخ احمد احسایی را به دور خود جمع کند و مکتب فکری او را زنده نگه دارد.سید کاظم همه عمر خود را به اثبات مطالب شیخ احمد و رد نظریات مخالفین او گذراند و سرسختانه با فقهای اصولی به جدال و مبارزه پرداخت.سید کاظم رشتی ظهور امام زمان را بسیار نزدیک می دانست و به همین دلیل جانشینی برای خود مشخص نکرد.از گفته های به شاگردانش این بود که ((زود است پس از من امام غایب (یعنی کسی که روح امام در او ظاهر شده)آشکار شود.بر یکایک شما لازم است که شهرها را بگردید و ندای امام غایب را اجابت کنید…))
همین امر باعث شد که گروهی از شیخیان پس از وی بدنبال سید علی محمد باب رفتند و بقیه به شعبه های گوناگونی تقسیم شدند.این فرقه ها شامل:کشفیه وگوهریه در عراق،شیخیه کرمان به رهبری حاج محمد کریم خان کرمانی،باقریه در همدان و ثقةالاسلامی ها،حجت الاسلامی ها،عمید الاسلامی ها و احقاقیه در تبریز بودند.
عقاید و نظریات شیخ احمد احسایی
• در دوران غیبت امام کسی از برجستگان شیعی لازم است که بی واسطه با امام غایب ارتباط داشته باشد و دستورات ایشان را به مردم برساند.شیخ احمد این شخص را ((شیعه کامل)) نامید.
• غلو درباره پیامبر و معصومین
• باور به معراج روحانی پیامبر گرامی اسلام
• اعتقاد به معاد روحانی
• برداشت تأویلی و فلسفی از آیات و روایات .او معتقد بود هر چیزی علاوه بر شکل ظاهری دارای باطن نیز است به همین دلیل در آثار خود روز قیامت را به روز قیام امام موعود،بنی اسراییل را به آل محمد و پل صراط را به ولایت و قرآن تعبیر می کرد.
• تلفیق فلسفه و تشیع و تکفیر فلاسفه بزرگ مانند ملاصدرا
• ادعای ارتباط با معصومین در رویا و مکاشفه
• شیخ احمد احسایی امام زمان را دارای دو جنبه حقیقت و صورت می دانست.از نظر او حقیقت امام روح اوست که همیشه ثابت است اما صورت و ظاهر او درحال دگرگونی است از این رو ممکن است هنگام ظهور روح او در قالب شخص دیگری ظهور کند.بعد ها سید علی محمد شیرازی بر اساس همین ادعا خودش را قایم موعود اعلام کرد.
فرقه بابیه
پس از سید کاظم رشتی یکی از شاگردان او بنام سید علی محمد شیرازی خود را باب ارتباط با امام زمان دانست و به خود لقب باب را اختصاص داد.سید علی محمد شیرازی در شیراز متولد شد و در اوایل جوانی به بوشهر رفت.او سپس از بوشهر عازم عتبات عالیات شد و مدتی را محضر سید کاظم رشتی به شاگردی پرداخت.او در سال۰۶۲۱ در شیراز ادعای بابیت کرد. پس از این ادعا تعداد زیادی از شاگردان سید کاظم رشتی با او بیعت کردند و از مریدانش شدند.یکی از اولین شاگردان سیدکاظم رشتی که به سید علی محمد باب ایمان آورد ملا حسین بشرویه ای بود.باب پس از دیدار با ملا حسین بشرویه ای او روانه عراق و خراسان کرد تا شهر به شهر و روستا به روستا مردم را به سوی تعالیم بابیه فراخواند.باب تفسیری که بر سوره یوسف نوشته بود و زیارت نامه ای را که برای امیر المومنین ساخته بود را به او داد تا بعنوان نشانه ای بر حقانیتش بکار برد.در اثر این تبلیغات تعداد زیادی از شیخیان که در انتظار فرد موعود بودند به باب گرویدند که هجده نفر از آنان از سوی ((حروف حی)) نامیده شدند.
چون در روایات آمده بود که امام زمان از مکه ظهور می کند باب تصمیم گرفت جهت تطبیق دادن آن احادیث با خود به مکه برود و دعوت خود را بعنوان امام غایب از آنجا آغاز کند.از سوی دیگر ملا حسین بشرویه ای به طلابی که از عتبات عالیات برای بیعت با باب به شیراز آمده بودند بشارت داد که ظهور نزدیک شده است و باب بعنوان نایب امام زمان مردم را به تجمع در کربلا فرا می خواند و خود بعد از سفر حج با طی الارض به کربلا خواهد رفت و از آنان خواست به کربلا بازگردند و در روز عاشورا در حرم امام حسین به انتظار ظهور بنشینند.آنان به توصیه ملا حسین در روز عاشورا در حرم اجتماع کردند اما ظهوری اتفاق نیفتاد.سید علی محمد باب نیز در مسیر اسیر اعراب راهزن شد و برخلاف وعده پیشین از مکه به سمت بوشهر حرکت کرد.او نامه ای به طرفداران خود نوشت و گفت ظهور امام زمان تا سال ۵۶۲۱قمری به تعویق افتاده است.
باب پس از مراجعت به بوشهر ملا علی بارفروشی را به شیراز فرستاد تا همراه با ملا صادق مقدس خراسانی و ملا علی اکبر اردستانی به تبلیغ بپردازند.نظام الدوله حاکم شیراز چون این شرایط را دید در۹۱رمضان سال۱۶۲۱قمری باب را از بوشهر به شیراز آورد.او جلسه مباحثه ای میان علمای بزرگ شیراز و سید علی محمد باب تشکیل داد.در این جلسه کذب ادعای باب اثبات شد.همچنین باب با دست خود توبه نامه ای نوشت و بر دروغ بودن دعاوی خود صحه گذاشت.پس از این اتفاق باب زندانی شد.
پس از این ماجرا خبر زندانی شدن باب به اصفهان رسید و عده ای از مردم عامی به گمان اینکه باب یکی از بزرگان دین است ندیده به او گرویدند و از سوی دیگر تعدادی از داعیان باب به اصفهان آمدند و به گمراه کردن مردم پرداختند.در این هنگام حکومت اصفهان با منوچهر خان گرجی ملقب به معتمد الدوله بود.او پس از شهرت یافتن باب در اصفهان به فکر دیدار با او افتاد.به همین خاطر در اواخر رمضان ۲۶۲۱قمری باب را بطور مخفیانه از شیراز به اصفهان آورد.
با اینکه منوچهر خان از جوانی به ایران آمده بود و سالها در دربار خدمت کرده بود از مسلمانان به خاطر اینکه او را اسیر کردند و خون بستگانش را ریختند کینه به دل داشت.او اگرچه اظهار مسلمانی می کرد اما در باطن همچنان مسیحی بود.به همین دلیل هدفش از آوردن باب به اصفهان تفرقه میان مسلمانان و کاهش قدرت علمای بزرگ شهر بود.
معتمد الدوله به امید شکست علما جلسه مباحثه ای میان باب و فضلای شهر تشکیل داد اما در این مباحثه بازهم کذب ادعای باب بر همگان مبرهن شد‌.معتمدالدوله برای حفظ ظاهر باب را به زندان انداخت اما بعد از رفتن علما باب را به خانه خود آورد و او را در نوشتن کتب آزاد گذاشت و حتی برایش همسری اختیار کرد.
باب برخلاف اعتراض علمای شهر اصفهان تا زمان مرگ منوچهر خان در اصفهان ماند و از حمایت های او برای پیشبرد اهداف خود بهره برد.بعد از مرگ منوچهر خان گرجی به دستور میرزا آقاسی صدراعظم کشور و تصویب محمد شاه قاجار باب در ربیع الاول ۳۶۲۱قمری از اصفهان به قلعه ماکو در مرز ایران منتقل شد.باب از ۹شعبان ۳۶۲ ۱تا جمادی الاول۴۶۲۱ مدت ۰۱ماه در قلعه ماکو اقامت داشت و در آنجا کتاب بیان فارسی را نوشت و ادعای خود را از بابیت به قائمیت تغییر داد.
وی در قلعه ماکو آزاد گذاشته شد بطوریکه با هریک از مریدانش که می خواست ارتباط برقرار می کرد.پس از آگاهی میرزا آقاسی از ارتباط باب با پیروانش دستور داد باب را به قلعه چهریق در نزدیکی سلماس در مرز عثمانی انتقال دهند.باب از جمادی الثانی ۴۶۲۱تا شعبان ۶۶۲۱به جز مدت کوتاهی که برای مناظره با علما به تبریز احضار شد به مدت دو سال و سه ماه در چهریق زندانی بود.با شدت یافتن فعالیت پیروان باب و انجام اقداماتی نظیر قتل ملا محمد تقی برغانی و تجمع بدشت طی فرمان محمد شاه نامه ای به ناصرالدین میرزا ولیعهد و حاکم آذربایجان نوشته شد و از او خواسته شد جلسه ای در حضور علمای شهر به ریاست خودش تشکیل دهد و باب را از چهریق به تبریز احضار کند تا در این جلسه صدق یا کذب ادعای باب ثابت شود.
در این جلسه که در سال ۴۶۲۱ منعقد شد مراتب نادانی و بطلان دعوی وی بر همگان آشکار شد و ناصرالدین میرزا امر به تنبیه و چوب زدن باب نمود.باب پس از تنبیه توبه نامه ای نوشت و تعهد داد که دیگر پیرامون اینگونه ادعاها نگردد.اما علما به این توبه نامه واکنش نشان دادند و اظهار کردند که اگر شبهه جنون سید علی محمد باب رفع گردد باید حکم ارتداد بر او جاری شود.
گسترش روزافزون فتنه باب کشور دچار التهاب فراوانی شد.از جمله این فتنه ها شورش بابیان در قلعه طبرسی و همچنین در زنجان و داراب بود.امیرکبیر صدراعظم ایران زنده ماندن باب را صلاح ندید ‌او نظر خود را به ناصرالدین شاه گفت و شاه نیز نظر او را پذیرفت.ناصرالدین شاه به حاکم تبریز دستور داد که باب را به تبریز بیاورد و او را در محضر علمای شهر وادار به توبه کند اما در صورت خودداری وی او را اعدام کند.در شعبان ۶۶۲۱قمری باب به تبریز آورده شد و از علمای شهر دعوت که به محاکمه باب بپردازند اما علمای طراز اول شهر از شرکت در این جلسه خودداری کردند و اظهار داشتند که عقاید باب فاسد و قتلش واجب است.
پس از خودداری علما حاکم تبریز باب را احضار کرد و در جلسه ای خصوصی با حضور میرزا حسن خان وزیر نظام ،براذر امیر کبیر، و چند تن دیگر به محاکمه باب پرداختند.
در این جلسه باب را امر به توبه و دست برداشتن از عقایدش کردند اما باب نپذیرفت و بر عقاید خویش پافشاری کرد. پس از این جریان حکم قتل باب صادر شد و سرانجام باب را در ۸۲شعبان سال ۶۶۲۱به همراه یکی از یارانش در تبریز تیرباران کردند.
انتخاب صبح ازل به جانشینی
باب یکسال قبل از مرگ خود در شعبان یا رمضان ۵۶۲۱قمری میرزا یحیی نوری ملقب به صبح ازل را به جانشینی خود برگزید.دلیل اینکه چرا باب از میان آن همه یاران و مریدان خود صبح ازل نوزده ساله را به جانشینی انتخاب کرد مشخص نیست.گفته می شود میرزا یحیی نوری برخی از نوشته ها و مناجات هایش را طی عریضه ای به حضور باب فرستاده بود و باب پس از خواندن آنها بسیار خوشحال شد و تعدادی از وسایل شخصی خود را برای او فرستاد و در وصیت نامه اش به ولایت و وصایت او تاکید کرد.باب به صبح ازل سفارش کرد که خودش را از انظار مخفی نگه دارد و بعد از وی کتاب بیان را که ناتمام مانده تکمیل کند.
قتل ملا محمد تقی برغانی(شهید ثالث)
بابیان که روحانیت را سرسخت ترین مانع پیش روی خود می دیدند تصمیم گرفتند سرشناسان علما و دولتیان را یکی پس از دیگری از میان بردارند که ملا محمد تقی برغانی اولین آنها بود.این مجتهد بلند مرتبه که بزرگترین مانع گسترش بابیت در قزوین بود به تحریک قرةالعین و توسط چند تن از بابیه در ذی القعده سال ۳۶۲۱در محراب عبادت خود به شهادت رسید.
تجمع بابیان در بدشت
پس از زندانی شدن باب در ماکو و ادعای قائمیت وی پیروانش برای تصمیم گیری پیرامون چند مسئله مهم و از جمله بحث و تبادل نظر درباره نحوه آزاد سازی او در صحرای بدشت تجمع کردند.در این گردهمایی که قرةالعین،ملامحمدعلی بارفروشی و میرزا حسینعلی نوری نقش آفرینان اصلی آن بودند نسخ دین اسلام بطور رسمی اعلام گردید و چون باب از این تصمیم بی خبر بود برای اولین بار مجبور شد براساس اعمال پیروان خود عمل کند.
آثار و کتب باب
• رسالة العدلیه فی فرائض الاسلامیه
• کتاب الروح
• کتاب قیوم الاسماء
• کتاب اسماء کل سی
• ادله سبعه
• تفسیر سوره یوسف
• تفسیر سوره عصر
• صحیفه فی اعمال سنه
• بیان: آخرین و مهمترین کتاب باب که در اواخر عمر خود در ماکو و چهریق نوشته و بابیان اعتقاد دارند که بر او نازل شده

تعدادی از احکام شریعت باب
• حرام کردن نماز جماعت بجز نماز میت
• ایام روزه داری در آیین باب ۹۱روز آخر اسفند هر سال است.باب اول فروردین را روز عید فطر و روز رضوان نامیده و روزه گرفتن در این روز را حرام اعلام کرده
• باب حج بیت الله الحرام را بطور کلی منسوخ و باطل کرد و وصیت کرد هرگاه مرد مقتدری در امت پیدا شد خانه خدا را خراب کند
• بر هر بابی واجب است که هر روز ۹۱آیه از آیات کتاب بیان را بخواند.بر هر مرد بابی واجب است که دایره ای بکشد و آیاتی از بیان که برگزیده باشد در آن بنویسید و آن دایره را در سفر همراه خود داشته باشد.
• بر هر بابی واجب است شبی از سال خود را خالص کند.این شب لیل واحد نام دارد.ابتدای این شب از غروب خورشید تا غروب خورشید روز بعد است.برای ذکر این مدت واجب است یکی از اسما خدا را انتخاب کن که و پی در پی آن را بخواند.
• مطهرات در شریعت باب عبارتند از آتش،هوا،آب،خاک،خورشید،کتاب بیان و ایمان به بیان.
• باب مواردی را که در دین اسلام نجس شمرده شده را پاک و طاهر گردانید و حکم به پاکی فضله موش،فضله ابابیل،فضله خفاش،مدفوع حیوانات و پرندگان و خون و منی انسان داده است.
• جایز دانستن ازدواج با محارم و عمل استمناء
• در آیین باب شوهر نمی تواند از همسر ارث ببرد
• در آیین باب هیچ محدودیتی در معاشرت مرد و زن وجود ندارد
• زنانی که شوهرانشان عقیم اند می توانند با مردان دیگر ارتباط برقرار کنند تا بتوانند بچه دار شوند
• باب خراب کردن جمیع بقاع و مزار های گذشتگان از انبیا و مرسلین و اوصیا آن ها و همچنین خانه کعبه و قبر پیغمبر و ائمه را واجب کرد.
• باب ربا خواری و بیع ربوی را حلال دانسته.
• باب سال را به۹۱ماهکه هر ماه ۹۱روز بود تقسیم کرد که مجموع آن ۱۶۳روز می شود.آنگاه ۵روز دیگر هم به عنوان کبیسه به آن اضافه کرد و نام آن را ایام هاءگذاشت.

شعرای منسوب به فرقه شیخیه و بابیه
یکی از معروفترین شعرای منسوب به فرقه شیخیه میرزا محمد تقی ممقانی معروف به نیر تبریزی است که رساله ای به نام ((ناموس ناصری))در رد آیین باب نوشت و همچنین صاحب دیوان اشعاری نیز می باشد.وی فرزند میرزا محمد ممقانی،رهبر شیخیه حجت‌الاسلامی وتکفیر کننده سید علی محمد باب در تبریز،می باشد.
سید یحیی دولت‌آبادی ، شاعر، خوشنویس، نویسنده وقایع مشروطیت و پس از مشروطیت، و از مؤسسان نهادهای نوین آموزشی در ایران نیز از جمله بابیان ازلی بشمار می رود.
به طاهره قرةالعین اشعاری نسبت داده شده است.اما با مروری بر آثار و نوشته های قرة العین مشخص می شود که او بصورت تفننی شعر می سروده است.اما بهاییان برای اینکه فضیلتی برای او دست و پا کنند و او را شاعری توانا جلوه دهند هرجا شعری مشکوک و یا شبیه سروده های او دیده اند به او نسبت داده اند. به همین خاطر اشعار تعدادی از شاعران از جمله طاهرای کاشی ،صحبت لاری،عاشق اصفهانی با اشعار طاهره قرة العین آمیخته شده.یکی از مشهورترین اشعاری که به اشتباه به او نسبت داده شده غزل زیر است.حتی اقبال لاهوری نیز در مثنوی جاوید نامه این غزل را به نام طاهره ثبت کرده است.اما استاد سید محمد محیط طباطبایی در مقاله با عنوان ((طاهرا یا طاهره؟))اثبات کرده اند که این غزل سروده طاهر انجدنی یا شاه طاهر داعی از سخنوران قرن دهم هجری است.
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو برو/شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی ديدن رخت همچو صبا فتاده ام/خانه به خانه در به در کوُچه به کوچه کو به کو
ميرود از فراق تو خون دل از دو ديده ام/دجله به دجله يم به يم چشمه به چشمه جو به جو
دور دهان تنگ تو عارض عنبرين خطت/غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو
ابرو و چشم و خال تو صيد نموده مرغ دل/طبع به طبع دل به دل مهر به مهر و خو به خو
مهر تو را دل حزين بافته بر قماش جان/رشته به رشته نخ به نخ تار به تار پو به پو
در دل خويش “طاهره” گشت و نديد جز تو را/صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو

تهیه کننده: رسول نقیب

منابع:
نورمحمدی، مهدی، شیخیه و بابیه در ایران، چاپ سوم، انتشارات نگاه، 1395

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.