نگاهی به زندگی امام سجاد (ع)

فاعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ

یکی از مهمترین وظایف امامان ما حفظ و حراست از دین میباشد . خاندان بنی امیه که سال ها دشمن درجه اول اسلام بودند ، حال با رسیدن به قدرت هدفی جز نابودی اسلام نداشتند . هدفی که از چهل سال تلاش معاویه در زمان حکمرانی به شام پی گرفته شد و بعد از او هم به نحوی دیگر ادامه یافت . این گروه سرانجام  با ایجاد جریان جهالت و ضلالت به دستاوردی خطرناک دست یافتند که آن هم “قرار دادن امر خلیفه در برابر امر خدا “بود. این امر با شناخت سطحی از اسلام و قرآن تحقق پیدا میکرد

۱)واقعه حره

در سال ۶۳ هجری بعد از شورش مردم مدینه علیه حکومت اموی ، سپاه شام به فرماندهی مسلم بن عقبه راهی مدینه شد. یزید به سپاه شام وعده داد که در صورت پیروزی سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه بر سپاهیان شام حلال می باشد (انساب الاشراف ، طبری ، بدایه و النهایه)

هزاران تن در این قتل عام کشته شدند و شهر غارت شده و هزاران ناموس  مورد تعرض قرار گرفت سپس از مردم شهر بیعت گرفتند که بندگان و بنده زادگان یزید هستند و او اختیاردار آنهاست و می تواند هرگونه که بخواهد در مال و جان حکم کند سپس از مدینه به سمت مکه حرکت کرد تا با عبدالله ابن زبیر که در مکه سر به شورش برداشته بود بجنگند در میان راه مدینه به مکه حالش خراب شده و رو به وخامت رفت یزید طبیبی به همراه و فرستاده بود تا اگر مشکلی پیش آمد طبیب به معالجه اقدام کند اما مسلم در آن شرایط او را نپذیرفت و مرگ در این حال را  رستگاری برای خود دانست که با این اعمال پاک شده‌ام و بهتر است در همین حال بمیرم (انساب الاشراف)

در ساعت آخر عمر و حالت احتضار بود که به اطرافیان گفت مرا بلند کنید او را بلند کردند تکیه داده نشست و طبق طبری گفت خدایا من بعد از شهادت به وحدانیت تو و اینکه  محمد بنده و رسول توست من عملی بهتر و در آخرت امیدوار کننده تر از قتل عام مردم شهر مدینه ندارم

در کتب تاریخی دیگر این گونه نقل شده بارالها تو میدانی من هرگز با خلیفه ای در ظاهر یا در باطن مخالفت نکردیم و عملی بعد از ایمان به خدا و رسول او انجام ندادم که در نظر من محبوب تر و امیدوار کننده تر از کشتار مردم مدینه باشد.  پس تو گناه مرا بیامرز و مرگ و ورود به عالم آخرت را برای من مبارک قرار بده.  اگر عملی به این خوبی نتواند گناهانم را پاک کند پس من اهل شقاوت هستم(انساب الاشراف ، بدایه و النهایه) از این که این فرمانده لشکر در لحظات آخر عمر اینگونه با خدا سخن می گوید آشکار می شود او معتقد است که چون از خلیفه اطاعت کرده به تمام دین عمل کرد و رضای خدا را به دست آورده این اطاعت هرچه که باشد تفاوتی ندارد حرام و جنایت باشد قتل عام مسلمانان باشد اصلاً حرام و حلال در برابر حکم خلیفه قابل مطرح شدن نیست  و حکم او همان رضای خدا  و همه دین  است

۲)حمله به کعبه

قاضی شهر مکه در رودرروی دو لشگر بالای کعبه که بلندترین ساختمان شهر بود رفت و خطاب به مردم شام فریاد زد ای اهل شام اینجا در عصر جاهلیت نیز پناهگاه بوده است است حتی اگر یک چرنده یا پرنده بیابان به این محیط می آمد ،  دیگر کسی به شکار او دست دراز نمی کرد و در امان بود اگر گناهکاری فرار می‌کرد و به آنجا پناه می برد، در امان بود. اسلام نیز این پناه را پذیرفته است . شما به چه دلیل این سرزمین را محاصره کرده‌اید و با منجنیق میکوبید؟ شامیان فریاد زدند و بلند گفتند:”الطاعه الطاعه” ما از شما اطاعت خلیفه و امیرالمومنین یزید را می‌خواهیم بعد گفتند اطاعت از خلیفه و حرمت خانه خدا مقابل هم قرار گرفته اند ” غلبت الطاعه الحرمه” اطاعت خلیفه بر حرمت خانه خدا غلبه کرده و ترجیح دارد(تاریخ یعقوبی)

3)سخن عمرو بن حجاج خطاب به لشکر کوفه

ابن حجاج از فرمانده هان لشکر کوفه هنگامی که دو لشکر به هم نزدیک شدند ، رو به سربازان خود کرده و گفت :” ای مردمان کوفه  دست از اطاعت خلیفه بر ندارید  و جماعت مسلمانان جدا نشوید و در کشتن کسانی که از دین خارج شده اند با امام خود مخالفت کرده‌اند شک و تردید نکنید”.  امام فرمود:”ای عمرو بن حجاج آیا مردم را علیه من تحریض می کنی؟آیا ما از دین خارج شده ایم و شما بر آن مانده اید؟! سوگند به خدا اگر قبض روح شوید و بر اعمالی که اکنون دارید ، بمیرید ، خواهید دانست که چه کسی از دین خارج شده و چه کس بر ورود به آتش سزاوار تر است (طبری ،الکامل)

گروهی از مردم صرفا به این سبب که بنی امیه بر مسند جایگاه خلیفه اللهی هستند از آن ها پیروی میکردند
اگر واقعیت برای این گروه آشکار میشد دست از اطاعت بنی امیه میکشیدند . در واقع تبعیت آن ها بر حسب جهل بود .
اما گروهی دیگر فرمان برداری از امر خلیفه را واجب میدانستند و سخت در این راه مُصّر بودند. تلاش حکام زمان بر این بود تا این ندانستن تبدیل به ضلالت شود تا همگان به پرستش خلیفه روی بیاورند

شوک قیام عاشورا و احیای جامعه

ستمی که این اعتقاد انحرافی برای مسلمانان به بار می آورد می توانست تا بی نهایت برسد فرق این ستمکاران با ستمکاران قبلی خود این بود که آنها در سنگر خود توجیه شرعی بر کار خود نداشتند و دم از دین و خدا نمی زدند .آنها قدرت و ثروت بیشتر می خواستند یا در صدد انتقام بودند و یا در حداکثر دیوانگی جنوب داشتند  و برای رسیدن به این اهداف و قتل و غارت و کشتار و ستم دست می‌زدند .اما خلیفه یزید ، در جایگاه پیامبر ، بلکه خدا نشسته بود و حقانیت آنها را دلیل حقانیت کار خود می دانست و ماموران او هر چه می کردند ، صواب می‌دیدند و ثواب طلب میداشتند. اینها تلاش‌هایی سازمان یافته از سوی امویان بود که به نوعی مشابه تلاش‌های طاغوت های اعصار مختلف بوده است . طاغوت هایی که بر مسند ربوبیت تکیه کرده و مانعی برای جریان ربوبیت الهی و اشاعه و اجرای برنامه تربیتی خداوند یعنی دین میشود.قیام تاریخی امام حسین به نوعی در امتداد حرکت همه انبیا و در راستای جلوگیری از جعل و انحراف دین اسلام به عنوان کاملترین نسخه تربیتی بشر بوده است .می‌توان با بیان چند نمونه تاریخی مستدل  به ثمرات  آن قیام در جامعه اشاره کرد .  این نمونه ها شامل تغییر در نگرش مجرمان کربلا ، سرخوردگی کوفیان، قیام های علیه دستگاه حاکم شامل قیام زید بن علی (ع) ،قیام مختار، قیام توابین و قیام آمران به معروف در مدینه است که چندی پیش با یزید بیعت نمودند.

عصر حضرت زین العابدین علیه السلام یک دوره کامل از ادوار چندگانه امامت ، برای اصلاح امت و احیای اسلام است .ائمه از زمان ایشان شروع به ساختن  دوباره اسلام کردند. ایشان در این مرحله  کار بسیار بزرگی به عهده داشتند این تجدید بنا بایستی در دو مرحله تحقق می یافت .مرحله اول که همچون مقدمه‌ای برای احیای اسلام بود ، به دست حضرت امام زین العابدین انجام گرفت . ایشان بایستی دوباره محبت اهل بیت علیهم السلام را به اهل اسلام تعلیم می کردو وظیفه داشتند مردم مسلمانی که سالها از اهل بیت پیامبر خود دور بوده و به آنها تلقین دشمنی و برائت جستن از خاندان نبوت شده بود را با اهل بیت آشنا کنند و به آنها محبت و مودت ولا و تولی را بیاموزد.مرحله دوم نیز در زمان امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) صورت گرفته که حال باید مردمی که با اهل بیت آشنا شدند و به آنان علاقه یافته بودند،به خانه تعلیم و تعلم دین می آمدند و وضو و نماز و سایر احکام و دین را از ایشان می آموختند

مشکلات و موانع اصلی امام سجاد(ع)

1)دشمنی گسترش یابنده با اهل بیت

تبلیغات گسترده در جهت ایجاد دشمنی با اهل بیت از زمان حضرت امیر تاثیر نامطلوبی بر جهان اسلام ایجاد کرد. در نتیجه تمام تلاش های بنی امیه اوضاع تا حدی بد شده بود که حضرت زین العابدین(ع) میفرمود: در مقدس ترین و مرکزی ترین شهر های عالم اسلام ، یعنی مدینه و مکه بیست نفر وجود نداردکه ما خاندان پیامبر را دوست بدارد.(شرح نهج البلاغه،الغارات،مکاتیب الرسول)حتی جناب محمد بن حنفیه از امامت امام سجاد علیه السلام با خبر نبود و گمان میکرد که ایشان امام بعدی است(الکافی) حدود هشتاد سال در نماز جمعه های عالم اسلامی امیر المومنین را سب و لعن میکردند بجز شهری در سیستان که تنها یک سال به این دستور عمل نمود و پس از آن استعفا داد.(معجم البلدان در مدخل سجستان)

2)فسادی نابودگر و فراگیر در جامعه اسلامی

حمایت از آوازه خوانی و غنا در مکه و مدینه، فساد های علنی برخی از پادشاهان اموی

3)اسلام ناشناسی عام مسلمانان

دفن نام و عظمت پیامبر ، اقداماتی برای تحریف قرآن،رواج تفکر جبرگرایانه ، سیاست های معاویه در قبال شیعیان و جنایات گوناگون برخی از تلاش های فجار اموی می باشد

برخی از اقدامات امام

خرید و تربیت بردگان بدون نیاز به آن ها و فروش آن ها بعد از تعلیم در محضر ایشان

تعلیم و تربیت دینی بوسیله ادعیه و گنجاندن مفاهیم مهم در درون آن ها به جهن عدم حساسیت دشمن

 

                                                                                                                                                سیدعلیرضا تهامی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.