کوفه شروع ماجراس
بنداول
کوفه شروع ماجراس/حرمت شکستن_دستامو بستن
با اهل بیت مصطفی/ غریبه هستن_دستامو بستن
حال و روزمو ببین_برگرد عزیزم
میگم از دل حزین_برگرد عزیزم
ببین شهر کوفه_وفایی نداره
برا اهل خیمه_دلم بی قراره
نیا کوفه آقا
بنددوم
هیچکس میون کوفیا/حیا نداره_وفا نداره
این کوفه رنگ و بویی از/خدا نداره_وفا نداره
چشم آسمون برام_ابر بهاره
آقا مقتلم شده_دار العِماره
دل مردم شهر_پر از بغض کینه است
دلم روضه خونِ_رباب و سکینه است
نیا کوفه آقا