فرمانده‌ی سپاه عشق

چه خوبه که تو عموی منی

خیز از جا ای علمدار سپاهم

می تابه به شب تار

تیره و تار شده یکسره دنیای حسین

عقبی تشنه تو و دنیا پای مکتبت

هر غصه ای جز غصه ات خوردم شرر شد

دنبالت گشتم بین نخلستان