گر به شأنت واژه ها دارد روایت میشود

زیر پرچم اسمت شک ندارم

به این خونه تنها تعلق دارم

هنوز شصت و یک هجری است و عاشوراست

دوباره بار گناه از جهنم آوردیم

حرف های نگفته ای دارد

شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه

در کام جهان عشق خوشایند حسین است

از هُرمِ تبِ حنجره‌ات تا جگرم سوخت

رفتنت شب به دل غم‌زده‌ی خواهر کرد