نوشته‌ها

از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم

من که از جورِ فلک گمشده ماهی دارم

شب سرد خرابه آمد اما «سر» نمی‌آید

نگاهت مست و مدهوشِ ابالفضل