نوشته‌ها

چشمام و می بندم به هوای حرمت

عمو کجا میری منم می خوام بیام

عمه سختمه بی عمو باشم

کم می‌خونیم از تو اما

عموم تو قتلگاهه و دل تو دلم نیست عمه

دیر یا زود پاپیچ شمشیراشون میشم